سخن گفتن درباره عليکمالي، در خصوص شخصيت والاي او و همچنين درباره عشق و باور عميق او به اهدافش نيازمند انسانهاي بزرگي همچون خود او است، اما در اينجا تنها ميتوان به بخش کوچکي از تلاشهاي وي پرداخت که به خاطر ميهن و زباني که به آن عشق ميورزيد صورت گرفته است.
عليکمالي در سال ۱۳۲۳ در روستاي «بند امير» از توابع بخش خرقان شهرستان ساوه چشم به جهان گشود. نام مستعار وي امير بود که در منطقه به «امير بند امير» نيز ملقب شده بود. او در همان زمان در محضر معلماني چون ميرزا احمد آقا خوارزمي و ملاحسن احمدي خواندن و نوشتن را فرا گرفت و نزد مرحوم شيخ حسن محترمي به تلمذ و تعلم پرداخته و قرائت قرآن مجيد، گلستان سعدي، کليله و دمنه، جامع المقدمات و چند کتـاب بنيادي ديگر را در محضر وي آموخت. وي با حفظ کردن بعضـي اشـعار از شاعر ديني معروف آذربايجان يعني «قمري» صاحب اولين معلومات ديني و اخلاقي گشت. در روستاي بند امير که اکثر اهالي آن بيسواد بودند هميشه نياز به بودن يک نويسنده احساس ميشد، عليکمالي در سنين کودکي به اين کار گمارده شد و بين مردم به زبان ترکي به «بالا نويسنده» يعني «نويسنده کوچولو» معروف گرديد. عليکمالي در دوران کودکي خود و از سنين ۶ تا ۱۰ سالگي به پدرش در کارهاي زراعي نيز کمک ميکرد.
وي به دليل مهاجرت خانوادهاش به تهران ادامه تحصيلاتش را در شهر ساوه و سپس در شهر تهران ادامه داد. بعدها او دوره متوسطه و دبيرستان خود را در مدرسه دارالفنون تهران گذراند و با کسب رتبه اول تهران موفق به اخذ مدرک گرديد، که در آن زمان تصاوير وي نيز در تمامي روزنامههاي کثيرالانتشار به چاپ رسيد. او پس از اتمام تحصيلات عاليه خود در دانشکده حقوق دانشگاه تهران موفق به کسب مدرک کارشناسيارشد در رشته حقوق جنايي گرديد. علي کمالي موفقيتهاي فراواني را نيز در حرفه خود کسب نمود و در سن ۲۵ سالگي «وکيل پايه يک دادگستري» شد و تقريباً از آن سن و تا آخرين ساعات عمرش به انجام امور وکالت پرداخت.
عليکمالي در دوران دانشجويياش به ادبيات فارسي و ترکي علاقه بسيار نشان داد، و با تخلص «نفله» در روزنامه طنز ترکي «توفيق» که منسوب به برادران توفيق بود به نوشتن اشعار طنز روي آورد. او اين اشعار طنز آميز فارسي خود را جمعآوري کرده و با نام نفله تحت عنوان يک کتاب در سال ۱۳۵۸ به چاپ رساند.
وي همچنين همزمان با پيروزي «انقلاب اسلامي ايران»، شعارهاي پرکاربرد آن زمان را در يک اثر ۶۰۰ صفحهاي به نام «انقلاب» جمع آوري کرده و به چاپ رساند که از آن ميتوان به عنوان يک اثر تاريخي نيز نام برد.
علي کمالي در همان سالها به مجمع رسمي نويسندگان مجله وارليق (به مديريت دکتر جواد هيئت) پيوست و در اين مجله به فولکلور، ادبيــات و تاريـخ «ترکان مناطق مرکزي ايران» (که تا آن زمان از ديد محققين دور مانده بود) پرداخت و مقالات با ارزش فراواني را به رشته تحرير درآورد. اولين نوشته علي کمالي در مجله وارليق با مقدمهاي از سوي پروفســور دکتـر غــــــلامحسيـــن بيگدلـــي تحت عنـوان «آثار کشف شده جديد و نگاهي به ميراث مدنيمان» (وارليق، مي ۱۹۸۱، شماره ۲۵ صفحات ۵۱-۴۹) بود که در آن زمان به چاپ رسيد. در اين نوشته غلامحسين بيگدلي کمي در خصوص ويژگيهاي منطقه ساوه و تحقيقات علي کمالي سخن گفته و همچنين به اطمينان خود نسبت به شناخته شدن ادبيات ترک اين منطقه توسط علي کمالي اذعان نمود. پس از اين مقدمه، نوشته عليکمالي تحت عنوان «ماه بيرون زده از ابر سياه» که درباره حکيمتئليمخان (از شاعران دوران قاجار) و نمونه اشعار وي بود ارايه شد.
او از يک سو به کار وکالت ميپرداخت و از سوي ديگر به دنبال جمعآوري فولکلور و اشعار عاشقان و شاعران ملي منطقه ساوه بود. وي پس از گردآوري آن آثار، آنها را بازنويسي نموده و سپس با کمک خطاطان زبده به خط نستعليق در ميآورد. وي پس از سالهاي طولاني که صرف پژوهش در ادبيات زبان ترکي نموده بود، در ماههاي پاياني عمر خود موفق به کسب دکتري افتخاري ادبيات ترک از کشور ترکيه گرديد.
علي کمالي هميشه خود را «نماينده ترکان پراکنده» ميناميد و در طول حيات پربار خود نقش بهسزايي در احياي ادبيات فولکلور زبان ترکي داشت که در اين راستا توانست آثار شاعران و نويسندگان معاصر و قديم را از شهرهاي مختلف ايران از قبيل ساوه، همدان، خلجستان، قم، تفرش، ارک، ملاير، قزوين و سرزمينهاي قشقايي گردآوري نموده و با تلاش و صرف هزينههاي فراوان بخشي از دست آوردهايش را به دوستداران و علاقهمندان اين زبان تقديم نمايد. با توجه به آنکه هر کدام از اين آثار ارزش خاص خودشان را داشتند اما گل سر سبد تمام اين آثار اثر مربوط به اشعار حکيم تئليمخان بود. عليکمالي زماني که در دوره متوسطه تحصيل ميکرد با اشعار حکيم تئليمخان آشنا گرديد و متوجه ارزش اين اشعار شد و آرام آرام به جمعآوري آنها روي آورد. او اين کار را در زمان تحصيل در دانشگاه نيز ادامه داده و در دوره وکالتش هم به شکل گستردهتري اقدام به اين امر نمود و در نتيجه هر روز بيشتر از ديروز از تئليمخان و ساير شاعران و حتي ادبيات فولکلور، اسناد و مدارک به دست مي آورد. اگر اين آثار را بدون در نظر گرفتن نواقص و يا کم حجم بودنشان درنظر بگيريم، تعدادشان به بيش از ۱۰۰ جلد ميرسيد که ميتوان به تعداد تقريبي ۷۶ اثر به زبان «ترکي»، ۲۰ اثر به زبان «فارســـي»، يکـي به زبــان «عربــــي»، يکي «تـرکي- عربـي – فارســي» و بقيـه «ترکي- فارسي» اشاره نمود. گردآوري و خواندن و اصلاح دست نوشتههاي ديوان تئليمخان که به عنوان نگين اين آثار محسوب ميگرديد، کار بسيار دشواري بود که تنها از يک انسان عاشق، صبور و خستگيناپذيري همچون عليکمالي بر ميآمد.
عليکمالي در کنار جمعآوري آثار شاعران معاصر و کلاسيک ترکهاي ايران، ادبيات شفاهي و داستانهاي عاشقانه آنها را نيز جمعآوري ميکرد. او تا آخرين روزهاي حيات خود ۲۸ عنوان اثر فولکوريک بدست آورده که برحسب موضوع عبارت بودند از داستانهاي عاشقانه (۲۲ اثر)، حماسي، دو بيتيهاي محلي، چيستان، سخن بزرگان، قصههاي کودکانه و ديگر اشعار و قصههاي پراکنده که ۱۹ اثر از ميان ۲۲ داستان عاشقانه و محبت آميز ترکي، از کاستها و دست نوشتههاي تکهپاره، بههمريخته و پراکندهاي بودند که عليکمالي توانست با کوشش فراوان آنها را تهيه و تنظيم نمايد.
اين کوششها نتوانست علي کمالي را از انجام دادن فعاليتهاي اجتماعي نيز عقب نگه دارد؛ وي براي روستايش سد و راه ساخته و با انجام دادن کارهاي خير ديگر نيز معروف گشته بود. وي با جمعآوري آثار ديني و ادبي ترکي «مناطق مرکزي ايران» با صبر و غيرتي وصف ناپذير موفق به ايجاد آرشيوي کامل و يک کتابخانه غني گرديد. دفتر وکالت او در تهران، بيشتر به کتابخانه شباهت داشت تا به يک محل کار. کتابهاي چاپ شده وي که مربوط به ترکان ايران بود هم در اين کتابخانه ديده ميشدند. در ميان آثار جمعآوري شده توسط عليکمالي آثار شاعران منطقه ساوه همچون عاصم، عاصي، داوري، اکبر رزاقي، کلبي، کوثر، مداح، ملا احمد مذنب، فقير اهل قيرميزين، صابر، صانعي، صياد، سمندر، صيدي، شيدا، جناب شيخ محمد حسن، شهاب ساوه جي، محمودترکمن، آثار شاعران قشقايي همچون علي شاهلو، حسينعلي بيک بايات، خسروقشقايي، خسروقرباني، قنبري، قول اروج، محمد ابراهيم سلماني، مسيح و آثار شاعران خلج همچون قدسي خلج، فرخنده خلج، و آثار شاعران همداني همچون فاني، اسلام علي افشار، و داستانهاي مردمي مناطق مرکزي ايران همچون اصليکرم، غريب عاشق و شاه صنم، فغفور بيگ، فاني و گلشاد، فرهاد و گلشاه، همراه، کوراغلو، محمود و نگار، محمد و پري، سـيامک و سوسن، شـاه اسمـاعيل، شيـريـن و بيرچـک، طاهــر ميـرزا، عبــــاس توفارقانلي، زيبا روي اهل وان و داستــانـــي که در ســـالهــاي آخر حيـــاتش نوشتــه شـــده بــــود همـچـــون حيف تو محمدحسنخان نيز به چشم ميخورد.
عليکمالي در طول زندگي پربار خود کتب زيادي را در عرصههاي مختلف از جمله حقوق، ادبيات ترکي و فارسي به رشته نگارش درآورد، و موفق به چاپ برخي از اين آثار نيز گشت. اما افسوس که اجل فرصت تمام کردن و به چــاپ رسـاندن اين اثر پژوهشي(ديوان اشعار حکيم تئليمخان) را به علي کمالي نداد و نتواست شاهد به ثمر نشستن زحمـات خود باشد و وي در تـاريخ ۱۱ مرداد ماه ســال ۱۳۷۵ بر اثـر عارضــه آمبولي ريوي ما را ترک نمود و دار فاني را وداع گفت و باعث يتيم شدن دوستداران و عاشقانش شد.
به غير ذات خداوند هر كه زاد، بميـرد.
اميــــرزاده بميرد، فقيرزاده بميـرد.
سخن خلاصه كنـم كل من عليـها فان،
هرآنكه پاي به هر پهنهاي نهاده، بميرد.
اگرچه مرگ همان مردنست ليـك افتد،
يكي عزيز و يكي خوار، يا كه ساده بميرد.
ز فرط كـار ولـي بـا وجـود آن همه راه،
«وكيــل عدليه» بايد كه ايستاده بميرد.
«علي كمالي»