علي كمالي و نقش وي در فولكلور شناسي ايران
نویسنده: علي شاميل حسين اوغلو
كارشناس علمي مؤسسهی فولكلورشناسي
آكادمي ملي علوم جمهوري آذربايجان
مترجم: فرهاد جوادی
خلاصه
كشور ايران يك كشور چندقوميتي است كه در آن اقوام گوناگون از ديرباز و عليرغم حفظ قوميت و زبان خود تحت لواي دولت ايران در كنار يكديگر زندگي كردهاند. اقوام مختلف با استفاده از حقوق اساسي خود سعي و تلاش ميكنند كه فرهنگ و ادبيات خود را حفظ نمايند. تركان ايران نيز در نقاط مختلف ايران چه در استانهاي تركنشين آذربايجان شرقي، غربي، زنجان و همدان و چه در استانهاي مركزي، فارس، قم، خراسان، گلستان و غيره در خصوص زبان، ادبيات و فرهنگ خود فعاليتهاي فرهنگي را آغاز كردهاند. در ميان شعراء، گردآورندگان فولكلور، نويسندگان ترك زبان، اشخاص مختلفي ديده مي شود كه علي كمالي نيز به عنوان يك محقق و حقوق شناس يكي از شخصيتهاي علمي و فرهنگي است كه در خصوص فرهنگ و ادبيات تركي در استانهاي مركز (ساوه) فعاليت چشمگيري داشته است. يافته هاي وي بيشتر در مجله وزين وارليق و بعضاً به صورت كتاب به چاپ رسيده است. وي براي اولين بار ديوان تيليم خان را جمع آوري نموده و در حدود يكصد اثر فولكلوريك را در برنامه كاري خود قرار داده بود وليكن عمر وفا نكرده و آثار وي در رابطه با شعرا، هنرمندان، داستانهاي خلقي، امثال و حكم و غيره به پايان نرسيد.
فعاليت كمالي از دوران كودكي
كمالي از دوران كودكي به شعر و شاعري علاقمند بوده و با تخلص نفله و آغ كمال شعر مي سروده است. برخي از اشعار وي در مجله توفيق به چاپ رسيده است. مجموعه اشعار وي بعدها به عنوان ”نفله“ در كتابی مجزا در سال ۱۳۵۸ چاپ شده است.
علي كمالي سي سال از عمرش را صرف گردآوري ادبيات شفاهي و داستانهاي فولكلوريك نموده است. علاقه و اشتياق زياد به شاعر تيليم خان كه در نيمه دوم قرن هجدهم ميزيسته و اشعار هجايي مي سروده است وي را به سوي تحقيقات ادبي و شعر شناسي سوق داده است. تيليم خان در روستاي مرغئی (مراغه) چشم به جهان گشوده است و مرغئی طبق تقسيمات كشوري در استان مرکزی، در بخش نوبران قراردارد. اراك شهری تاريخي و مشهور است كه در منابع از آن با عنوان عراق عجم ياد مي شود. يكي از شهرهاي اين استان ساوه نام دارد و اكثر روستاهاي تابعه ساوه ترك زبان هستند.
ديوان تيليم خان
تا اوائل قرن بيستم تعداد روستاهاي اطراف شهرستانهاي ساوه به ۸۰۰ روستا مي رسيده است، ولي بعدها بر اثر توسعه شهرنشيني تعداد اين روستاها به ۴۵۰ روستا تقليل يافته است. علي كمالي نيز براي اولين بار از همين روستا تحقيقات ادبي خود را شروع كرده و اقدام به گردآوري داستانها فولكلوريك و ادبيات عاميانه نموده و در خصوص بيوگرافي و آثار شعراي اين روستا مطالعات و بررسيهاي زيادي نموده است. انتشار مجله وزين ”وارليق“ به اشتياق وي افزوده و چاپ مقاله وي تحت عنوان ”ماهي كه از زير ابر بيرون جهيده“ در رابطه با آثار و احوال تيليم خان سبب شد كه پروفسور غلامحسين بيگدلي مقاله اي تحت عنوان ”يافتههاي جديد و يا نگاهي به ميراث فرهنگيمان“ به چاپ رساند. از اين تاريخ به بعد تقريباً در تمام شمارههاي مجله وارليق مقالههاي علي كمالي چاپ شده است.
علي كمالي خود در اين خصوص چنين ميگويد: با جمع آوري و نشر اشعار تيليم خان به وظيفه ملّي خود عمل مي نمايم. من ديوان تيليم خان را گردآوري نمودم و آنرا به چند نفر از متخصصين نشان دادم. آنها گفتند كه در ديوان اشعار برخي شعرا از جمله خسته قاسم، عباس توفارقانلي و ملا پناه واقف و ساير موجود است. من براي تمييز اين مطلب تحقيقاتم را از نو شروع كردم و براي اين كار مجبور شدم كه ديوان اشعار شعراي ترك زباني كه در فاصله قرنهاي ۱۸ تا ۲۰ در جاهاي مختلف ايران ميزيستهاند را جمع آوري نموده و دست نوشتههاي آنها را با يكديگر مقايسه نمايم. علي كمالي با جمع آوري اشعار تيليم خان يك مجموعه هزار صفحهاي را ترتيب داده است. در اين ديوان در حدود ده هزار لغت عربي و فارسي توضيح داده شده است.
شعرايي كه به وزن هجايي سروده شدهاند
داستانهايي را كه علي كمالي جمع آوري كرده است بيشتر آثاري است كه عاشیقها آنها را خلق كردهاند و كمالي تنها آنها را جمع آوري نموده و هيچگونه دخل و تصرفي ننموده و توضيحاتي ارائه نميدهد.
در مقالاتي كه در مجله وارليق به چاپ رسيده است موضوع را تنها از نقطه نظر فولكلوريك مورد بحث و بررسي قرار نميدهد، بلكه به تناسب موضوع توضيحاتي از حيث مردم شناسي، تاريخي، جغرافيايي و ريشه يابي اسامي ارائه ميدهد.
به چه سبب علي كمالي در خصوص داستانهاي فولكلوريك حساس بود؟ به اين سؤال در مجله وارليق در مقالهاي چنين جواب ميدهد. زماني كه دفترها پاره پاره ميشد، كتابها به رودخانه ريخته ميشد، قلمها ميشكست، در همين زمان عاشیقها در بين ايل و تبار خود خدمت به ادبيات را يك وظيفه ملي ميدانستند (وارليق، ۱۹۸۱، ۲۵:۵۱).
علي كمالي با جمع آوري داستانهاي عاميانه و فولكلوريك مناطق مركزي و حتي مناطق ترك نشين كركوك به فكر اين نبود كه يك نوع ادبيات مستقلي را با تكيه به اين مناطق معرفي نمايد. تنها توجه ادبيات شناسها و جامعه شناسها را به اين منطقه و ادبيات و فرهنگ اين مناطق جلب مينمود. در ادبيات شفاهي كه گردآوري كرده بود به اشتراكات ادبي فارسي و تركي توجه داشت و به اين مسئله اهميت خاصي ميداد. وي بارها تأكيد ميكرد كه اشعار و نمونههاي فولكلوريكي كه از مناطق ساوه گردآوري كرده بود چه از حيث مفهوم و چه از حيث قالب در تركيه، عراق، آذربايجان، تركمنستان و خراسان نقش يك پل مشترك فرهنگي را باز ميكند. براي توجيه نظر خود آثار مختومقلي فراغي را با آثار و اشعار تيليم خان و تركمن محمود مقايسه و اشتراكات و وجه اختلافات آنها را تعيين ميكرد.
علي كمالي خود شخصاً اين همه آثار را نميتوانست گردآوري كند و به اين خاطر برخي از آنها را به كمك ساير اشخاص جمع آوري مي نمود و به اين خاطر نيز در آرشيو وي آثار تيليم خان، توركمن محمد، محمد گرگري، خسته قاسم، عباس توفارقانلي، عاشيق رضا علي، عاشق قورباني و ديگر عاشقها جمع آوري شده است. علي كمالي در حدود يكصد و پنجاه شعر يكي از عاشقهاي روستاي سنگك ساوه بنام عاشق رضا علي را نيز جمع آوري كرده است. اين كتاب با يك مقدمه به چاپ رسيده و مقدمه كتاب نيز در مجله وارليق براي بار دوم به چاپ رسيده است (۱۹۸۲، ۷۴۸۲: ۳۵) و بدين ترتيب عاشق رضا علي اگرچه در ساوه به عنوان يك عاشق مشهور بود ولي در ساير نقاط ايران مشهور نبود. اشعار تغزلي و پند آميز و اشعار ديني و مذهبي او در حال حاضر نيز از طرف عاشقها و خوانندگان با جذبه بسيار خوانده مي شود. علي كمالي هنگام جمع آوري اشعار شاعر نتوانسته است قبر او را زيارت كند ولي بر اساس اطلاعات بدست آورده از اشخاص مختلف سال وفات شاعر را در سال ۱۹۲۰، هفتاد-هشتاد سال پيش تخمين زده است. يكي ديگر از شاعران خلقي كه مورد توجه علي كمالي بوده است عاشق مصطفي قلي است. مرگ فاجعه انگيز شاعر توجه محقق را جلب نموده است. اسد نظام و يا به عبارت ديگر مصطفي قلي به خاطر قهرماني و صداقت و جسارت منحصر به فردش از جانب تيره خانليق طايفه شيخلار ايل شاهسون به ايلخاني تعيين مي شود. حكومت نيز با توجه به اين گزينش مجبور مي شود وي را رسماً ايلخان بپذيرد. در سال ۱۹۵۵ (۱۲۸۱) ييلاقهاي شاهسونها را سيل را فرا ميگيرد. اسد نظام در مقابل اين قهر طبيعت مغلوب شده عروس و فرزند برادرش در سيل غرق مي شوند و ايلخان از اين حادثه تحت تأثير قرار گرفته و اين فاجعه غم انگيز را در شعري به تصوير مي كشد. شعر آن چنان روان و سوزناك است كه در مدت كوتاهي زبانزد عام شده و سينه به سينه در بين مردم مشهور مي شود.
از اين حادثه مدتي بيش نگذشته بود كه دوباره سيل منطقه را فراگرفته و فرزند سه ساله اش را غرق مي نمايد و اسد نظام نيز نمي تواند فرزندش را از سيلاب نجات دهد. خود نيز در سيلاب غرق مي شود.
علي كمالي شعر ديگري را كه شاعرش براي محقق نا معلوم بوده است تحت عنوان (آپارما سئل آماندي) جمع آوري و چاپ نموده است.
علي كمالي همراه با توضيحاتي كه در خصوص اسد نظام و فجايع طبيعي كه گريبانگير او شده است ميدهد، در خصوص شاهسونهاي مناطق مركزي ايران نيز توضيحاتي را ارائه مينمايد. محقق شاهسونهاي مناطق مركزي را به سه طايفه و ۲۷ تيره تقسيم بندي نموده و اسامي هريك را ذكر مي نمايد. اين نه تنها براي فولكلورشناسها بلكه براي جغرافي دانان، مورخين و مردم شناسها نوعي منبع محسوب مي گردد.
در دفتر كار علي كمالي يك پرونده ۴۰۰ صفحه اي نيز وجود دارد. در اين پرونده اشعار خسته قاسم و اطلاعات ارزشمند در رابطه با خسته قاسم جمع آوري شده است. محقق در اول پرونده به عنوان مقدمه يك مطلبي تحت عنوان ”خسته قاسم، شكسته قاسم، ملا قاسم و دده قاسم“ نوشته است. علي كمالي در شماره هاي مختلف مجله وارليق در رابطه با خسته قاسم مقالات مختلفي را به چاپ رسانده است. (وارليق، ۸۶-۱۹۸۵، ۷۶-۷۵، ۷۴-۷۳-۷۷-۷۸، ۹۲-۸۶، ۸۱-۸۲-۷۹، ۱۲۴-۱۱۹). در اثر چاپ اين مقاله نامه هاي زيادي به دفتر مجله آمده و علي كمالي به نامه هايي كه از ايران، تركيه و آذربايجان در خصوص خسته قاسم رسيده جواب داده و ابهامات را به نوعي برطرف نموده است.
بر اساس نظر محققين ديگر خسته قاسم از دوران كودكي به دليل نقص عضو تخلص خسته را انتخاب نموده است. ولي علي كمالي به اين نظريه انتقاد مي كند و بر اساس نظر وي قاسم از حيث سلامت جسماني هيچ عيب و نقصي نداشته است و دليل انتخاب واژه خسته به عنوان تخلص به خاطر فشارهاي اجتماعي و نا ملايماتي كه در جمعيت وجود داشته است، ميباشد. پدر خسته قاسم نيز شاهزاده نورالدين نبوده بلكه كشاورز ساده اي بوده كه در روستاي تيكمه داش زندگي مي كرده است.
علي كمالي بر خلاف نظر محققين كه وي را از روستاي تيكمه داش نزديك شهرستان بستان آباد مي دانند وي را از روستاي تيكمه داش نزديك زنجان معرفي مينمايد. بر اساس نظر وي در زنجان عاشیقها در روستاي تيكمه داش به زيارت قبر وي مشرف مي شوند.
چاپ مقالات علي كمالي در خصوص خسته قاسم در مجله وارليق سبب شد كه جامعه ادبي كشور بتواند تا كنون دو كتاب به چاپ برساند. يكي از اين كتابها را علي نقابي (نقابي ۱۳۷۴) و يكي را نيز حسين صيامي (صيامي، ۱۳۷۳) در تبريز به چاپ رسانده اند.
مقاله اي كه تحت عنوان عباس توفارقانلي از طرف آ. مهيارلي در مجله وارليق به چاپ رسيده بود توجه علي كمالي را به خود جلب كرده است. وي روايات و مطالبي كه از استانهاي مركزي در رابطه با توفارقانلي و يا توفارقانلي عباس جمع آوري كرده بوده با مندرجات مقاله مقايسه كرده است (وارليق ۱۹۸۴، ۸۸-۸۳-۶۴-۶۳).
گردآورندگان و ناشرين داستانهاي فولكلوريك
داستانهايي را كه علي كمالي گردآوري كرده است داستانهاي عاشیقهاست. وي هنگام نشر اين داستانها در خصوص راويان و خود عاشقها هيچ اطلاعاتي را ارائه نميدهد و تنها به نشر خود داستان بسنده مي كند. به عنوان يك فولكلورشناس مسموعات خود را درج مي نمايد ولي به اين بسنده نمي كند و از قواعد و ضوابط فولكلوريك خارج شده و در خصوص واژه ها و اسامي مناطقي كه در داستانها از آنها ياد مي شود اطلاعات مكفي ارائه مي دهد. حوادث داستانها را با اطلاعات تاريخي، سياحت نامه و ريشه يابي واژه ها ارزشمند مي نمايد. وي بدليل اينكه فولكلورشناس حرفه اي نبوده است اطلاعاتي را كه جمع آوري كرده است سند سازي ننموده و اين مسئله سبب شده است كه كار محققين را دشوار نمايد.
علي كمالي به دليل حرفه اي نبودنش و به دليل عدم دست يابي به اطلاعات خارجي بعضاً دچار اشتباه هم شده است. ولي با اين حال در آرشيو او در حدود سي داستان جمع آوري شده است و با سيستم كامپيوتري جهت چاپ حاضر است. اكثريت اين داستانها با داستانهايي كه در سالهاي اخير در جمهوري آذربايجان به چاپ رسيده است خيلي فرق دارد و از حيث حجم بيشتر است. تا زمان علي كمالي ادبيات عاميانه تركان استانهاي مركزي و جنوبي ايران مورد توجه محققين نبود. كمالي همراه با جمع آوري ادبيات عاميانه اسامي طايفه ها و مكانها و مناطق را نيز به اين داستانها علاوه كرده است و بويژه به ايل شاهسون و خلج خيلي توجه كرده است. به نظر محقق شاهسونها در اين مناطق بصورت كوچ نشين و عشايري زندگي كرده اند. و در بيست سي سال اخير زمين گرفته و ساكن شده اند. شاهسونهاي اطراف ساوه، قم و همدان خودشان را ”ايل بغدادي“ معرفي مي نمايند و سبب اين آنست كه شاه عباس كبير اين ايل را از اطراف موصل و بغداد كوچانده و در اين مناطق اسكان داشته است. بيگدلي، افشار، بيات، قاراقويونلو، بورچايلي، لك، آرقلي، ايناملي، ساعاتلي، دوگر، آل پويوتلو، موصلو، سولدوز، چلب لي و ديگر طايفههايي كه شاه عباس از عراق عرب به مناطق مركزي ايران كوچانده بود تحت عنوان ايل شاهسون جمع كرده است. در دوره شاه عباس در مناطق مختلف كشور طايفه اي تحت عنوان شاهسون تشكيل شده است. و شاهسونهايي كه در مناطق مركزي سكونت داشتند براي اينكه خود را از شاهسونهاي آذربايجان و ساير مناطق ايران تمييز بدهند خودشان را ايل بغدادي نام نهادند. اين شاهسونها ادبيات عاميانه خلجها را كه قرنها در بين مردم خلج رواج داشت به نقاط مختلف گسترش دادند و سبب تحكيم آن شدند.
متأسفانه تحقيقات علي كمالي را در خصوص ادبيات عاميانه مناطق جنوب ايران و خراسان كسي دنبال نكرد و اين آثار ارزشمند به چاپ نرسيد. اينگونه آثار اگر چاپ شود نه تنها به صلاح و خير فرهنگ ايران و تركان، بلكه به صلاح و خير فرهنگ دنيا مي باشد.
براي جلب توجه محققين ليست داستانهايي را كه علي كمالي جمع آوري كرده و در آرشيو نگهداري مي شود در اين جا درج مي كنيم:
۱ | غريب و شاه صنم | ۱۶ | فرهاد گورشاد |
۲ | اصلي و كرم | ۱۷ | شیرین و فرهاد |
۳ | شاه اسماعیل | ۱۸ | بهرام و گل اندام |
۴ | توفارقانلی عباس | ۱۹ | خان عسگر و محبوب |
۵ | ورقه و گلشن | ۲۰ | حیف سندن محمدحسنخان |
۶ | طاهر میرزا | ۲۱ | اسد نظامی سئل آپاردی |
۷ | محمد و پری | ۲۲ | وانلی کوچک |
۸ | سیاد و سعادت | ۲۳ | سیامک و سوسن |
۹ | امراه | ۲۴ | حسرت |
۱۰ | قاراباغلی دده قربانی | ۲۵ | سلیم و شمس |
۱۱ | نجفخان و ماهجمال | ۲۶ | شیرین بیرچک |
۱۲ | معصوم و افروز | ۲۷ | لیلی و مجنون |
۱۳ | کل چورزاد | ۲۸ | فغفور بیگ |
۱۴ | سید پری | ۲۹ | خسرو و صنم |
۱۵ | محمد و نگار |
به غير از اينها در آرشيو مؤلف در حدود چهل صفحه حكايه، سي صفحه باياتيها، ۶ صفحه ضرب المثل، ۵۰ صفحه چيستان و در خصوص داستان كور اوغلو دست نوشته ها و نوارهايي موجود است.
نتيجهگیری
علي كمالي با تحقيقات و جمع آوري اينگونه فولكلور و داستانها تنها به فرهنگ ايران نه بلكه به فرهنگ عموم بشريت خدمت كرده است. گرچه آثار وي به چاپ نرسيده است ولي در آينده نظر محققين در اين ساحه را به خود جلب خواهد كرد و نسبت به نشر و چاپ آن اقداماتي صورت خواهد گرفت.
منابع
۱- خسته قاسم، علي صيامي. تبريز
۲- شاميلاف علي (۱۹۹۶)، وكيل، ادبياتشناس، علي كمالي. آرشيو انستيتوي فولكلورشناسي آكادمي ملي ج. آذربايجان. باكو
۳- شاميل. علي ۲۰۰۰، تانديغيم انسانلار، سومقاييت
۴- كمالي. علي (۱۹۷۹ و ۱۳۸۵) نفله، تهران
۵- نقابي. علي ۱۳۷۴
۶- وارليق. شماره ۲۵، ۱۳۶۰ تهران
۷- وارليق شماره ۸۶-۱۹۸۵، ۷۴-۷۳، ۷۶-۷۵، ۷۸-۷۷
۸- وارليق ۱۹۸۴ شماره ۶۴-۶۳
۹- وارليق ۱۹۸۱ شماره ۲۵
“Bayram” jurnalı (Zəncan), 2009-cu il, 20- ci sayı, ۳ cü il, aslan ayi, sayfa